برنامه ریزی توسعه مهارت
اصطلاح مهارت های فردی از جمله اصطلاحات رایج دهههای اخیر است.
در ابتدا به این خاطر در این اصطلاح از واژهی فردی استفاده میشود که آن را از مهارت های سازمانی جدا کنند.
مهارتهای سازمانی شامل مهارتهایی فرض میشد که برای تمرین و بهکارگیری آنها باید بستر سازمانی یا لااقل فضای همکاری و تعامل جمعی فراهم باشد.
به عنوان مثال، مهارتهای تفویض اختیار، کار تیمی و نیز گزارش نویسی، از جمله مهارتهایی هستند در نگاه اول، احساس میکنیم برای فضای سازمانی و محیط کسب و کار مفیدند.
از سوی دیگر، جنبهی فردیِ مهارتهایی مانند خوشنویسی، نواختن ساز، فن بیان و تسلط کلامی، در نگاه اول، بیشتر به چشم میآید.
اما امروزه به تدریج، مرز میان مهارتهای فردی و مهارتهای سازمانی مبهمتر میشود.
مرز میان مهارت های فردی و سازمانی دیگر مانند گذشته شفاف نیست.
افزایش پیچیدگی و کاهش پیشبینیپذیری زندگی، تنوع سبک های زندگی قابل تصور، در هم آمیختگی کار و زندگی شخصی، رونق کارآفرینی و رواج فرهنگ برخاسته از استارت آپ و دهها عامل دیگر از این دست، باعث شده که دسته بندی مهارتها بر اساس قلمرو آنها (فردی و سازمانی) دیگر چندان کارآمد نباشد.
مهارتی مانند تفویض اختیار، حتی در محیط خانواده و پرورش کودکان نیز مصداق دارد. همچنان که تصمیم گیری نیز در هر دو حوزهی زندگی فردی و سازمانی مصداق دارد.
حتی گزارش نویسی – که ظاهراً سازمانی به نظر میرسد – میتواند برای تقویت نظم شخصی در زندگی فردی ما نیز کاربرد داشته باشد و مورد استفاده قرار بگیرد.
به همین علت، طی سالهای اخیر اصطلاح مهارت فردی کمتر بهکار برده میشود و اصطلاح دقیقترِ توسعه فردی رایج شده است.
وقتی از توسعه فردی و برنامه ریزی برای توسعه فردی حرف میزنیم، مسئلهی اصلی این است که مهارت (چه فردی و چه سازمانی) در نهایت قرار است من را به فردی توانمندتر تبدیل کند.
فردِ تواناتر طبعاً میتواند برای خود و سازمانش هم موثرتر و ارزشآفرینتر باشد.
توسعه فردی (یا به تعبیر قدیمیتر آن: توسعه مهارتهای فردی) یک اقدام مقطعی نیست؛ بلکه مسیری طولانی است که باید گام به گام طی شود.
به همین علت، بدون برنامه ریزی امکانپذیر نیست.
مهارت برنامه ریزی
در فهرست مهارتهای کلیدی، برخی از مهارتهایی که میتوانند در برنامه توسعه فردی شما جا داشته باشند را فهرست کردهایم.
در اینجا قصد داریم مهارت Planning یا برنامه ریزی را مورد بحث قرار دهیم.
یکی از ویژگیهای مهارت برنامه ریزی در مقایسه با سایر مهارتهای کلیدی این است که بسیاری از ما بر این باور هستیم که این مهارت را – حداقل در حد تعریف آن – به خوبی میشناسیم.
این در حالی است که برنامه ریزی هم مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، دارای جزئیات و ظرافتهایی است که ممکن است از چشم ما پنهان بمانند.
در اینجا، توضیحات مختصری در مورد مهارت برنامه ریزی ارائه میشود و شما میتوانید بر اساس آن، در مورد اهمیت و اولویت این مهارت در سبد مهارتهای خود قضاوت کنید.
طبیعتاً پس از مقایسه با سایر مهارتهای کلیدی، میتوانید بهتر تصمیم بگیرید که آیا قصد دارید در کوتاه مدت، به این مهارت بپردازید یا اولویتهای مهمتری در زندگی شخصی و شغلی شما وجود دارد.
مهارت برنامه ریزی را به عنوان فکر کردن قبل از عمل کردن تعریف کردهاند.
بخشی از مهارت برنامه ریزی، تثبیت یک عادت است. عادت به اینکه به مسیری که پیش رو داریم و به گزینههایی که در راه ما قرار خواهند گرفت فکر کنیم.
به اینکه بکوشیم تا حد امکان، احتمال وقوع نتایج پیشبینی نشده را کاهش دهیم.
در چه شرایطی، مهارت برنامه ریزی برای من اهمیت پیدا می کند؟
اشتغال در هر نوع سمت مدیریتی، نیازمند تسلط بر مهارت برنامه ریزی است. از کلاسیکترین تا مدرنترین منابع مدیریتی، برنامه ریزی را از وظایف اصلی مدیر میدانند.
اگر در حال تحصیل (چه در فضای فیزیکی و چه فضای دیجیتال) هستید و میخواهید تلاشهای شما دستاوردی بیش از مطالعات پراکندهی تفننی باشد.
اگر به کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید فکر میکنید.
اگر مهارت کار تیمی برای شما مهم است و یا اینکه کار گروهی بخش مهمی از فعالیتهای روزانهی شما را تشکیل میدهد. برنامه ریزی بهتر و دقیقتر، میتواند موجب پیشگیری از وقوع بسیاری از تعارضها شود.
اگر رهبری یک تیم را بر عهده دارید.
اگر کاری که انجام میدهید، مستلزم بوجه ریزی است.
مهارت برنامه ریزی در چه سطح هایی قابل تعریف است؟
سطح پایه: اگر برنامهای وجود داشته باشد، میتوانم خودم را با آن تطبیق دهم و بر اساس آن عمل کنم. معمولاً برای برنامهریزی از دیگران کمک میگیرم و بعد آن را محور عملکرد خودم قرار میدهم.
سطح میانی: اگر هدف را برای من مشخص کنند، میتوانم برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی کنم. اما هدفگذاری را معمولاً به دیگران میسپارم. هدفهایی که خودم انتخاب میکنم، یا درست نیستند و یا بعداً مشخص میشود که از نظر سختی و آسانی و قابلیت دستیابی، واقعگرایانه نبودهاند.
سطح پیشرفته: میتوانم همهی مراحل برنامه ریزی را از بررسی اهداف، انتخاب هدف مناسب، بررسی سناریوها، انتخاب سناریوی مطلوب، زمانبندی و تعیین اقدامهای ضروری، خودم انجام دهم.
سطح خبره: میتوانم به دیگران کمک کنم که برنامه ریزی را بیشتر باور کنند و برای آن ارزش و اهمیت قائل شوند و به صورت عملی، در زندگی به کار بگیرند. اگر کسی در سطح پایه یا میانی باشد، میتوانم به او کمک کنم تا مهارت برنامه ریزی او به سطح میانی یا پیشرفته ارتقا پیدا کند.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
چک لیست
مسیر شغلی
کمال طلبی
مهارت گزارش نویسی
مدیریت زمان
چگونه کتاب بخوانیم
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
I was pretty pleased to discover this great site. I need to to thank you for your time for this particularly fantastic read!! I definitely appreciated every part of it and I have you book marked to see new stuff on your blog
Good post. I learn something totally new and challenging on blogs I stumbleupon every day. It will always be interesting to read through articles from other writers and use a little something from other sites.